درک تفاوتهای بین زنان و مردان Understanding The Difference Between Men And Women
درک تفاوتهای بین زنان و مردان
Understanding The Difference Between Men And Women
By: Michael G. Conner, Psy.D, Clinical & Medical Psychologist
این مقاله مجموعه ای از نتیجه گیری ها و مشاهدات تحقیقاتی است که من در پنج سال گذشته شاهد آن بوده ام و سعی کرده ام به صورت مکتوب ارائه دهم که ممکن است مفید باشد، اما مهمتر از آن ممکن است محرک و شروع کننده بحث های متعددی باشد.
هدف اصلی ای مقاله، افزایش میزان آگاهی زنان و مردان است و به آنها کمک می کند موضوعاتی را که شخصی نیستند وصرفا جلوه هایی از ذات طبیعی آنها می باشند را بشناسند.از دیدگاه فکری من ، مهم است که به طبیعت و شخصیت فردی خود احترام بگذاریم و به آن توجه کنیم.
برای قرن ها، تفاوت های زنان و مردان از نظر اجتماعی تعریف و تحریف شده بود. از دریچه تبعیض جنسی ، که در آن مردان بر زنان برتری می گرفتند وآن را وسیله ای برای سلطه بر زنان استفاده می کردند.
حالا که برابری بین زنان و مردان به یک هدف در حال وقوع تبدیل شده است، آگاهی ما نسبت به تفاوت های مهم ارزش خود را به تدریج از دست داده است.
در برخی از محافل جامعه، سیاست اصلاح تفکر، باعث از بین بردن مبحث مهمِ آگاهی داشتن از تفاوت های ذاتی بین زنان و مردان می شود.
چشم انداز برابری بین دو جنس، امکان کشف تفاوت های بین مردان و زنان را محدود می کند. در دنیا وقتی همه چیز شبیه هم باشد ،دیگرجذابیت خود را از دست می دهد.
موضع من این است که زنان و مردان با هم برابر،اما متفاوت هستند.
وقتی می گویم برابر،منظور من این است که زنان و مردان از یک فرصت برابر و حمایت قانونی یکسانی برخوردارند.
این واقعیت که افراد جامعه از این حقوق خاطر جمع هستند ،مشاهدات مرا مبنی بر اینکه زنان و مردان حداقل از لحاظ روانشناختی همانقدر متفاوت هستند که از لحاظ جسمی ، را نفی نمی کند.
هیچ یک از ما این واقعیت که زنان و مردان از نظر جسمی متفاوت هستند را مورد بحث قرار نمی دهد.تفاوت های جسمی کاملا واضح است و بیشتر این موارد به سادگی قابل مشاهده می باشند.
اختلافات جسمی بین زنان و مردان مزایای عملکردی و ارزش بقا دارند.
مردان معمولا قدرت بالاتنه بیشتری دارند، به راحتی عضله سازی می کنند، پوست ضخیم تری دارند و کبودی های کمتر، نسبت به آسیب دیدگی اندام های خود آگاهی کمتری دارند. مردان اساسا برای درگیری های فیزیکی و استفاده از زور ساخته شده اند، مفاصل آنها برای پرتاب اشیاء مناسب است.جمجمه یک مرد تقریبا همیشه ضخیم تر و قوی تر از جمجه یک زن است.
این کلیشه که مردان “پوست کلفت” تر از زنان هستند دور از ذهن نیست.
سرسختی یک مرد و سایر تفاوت های کالبدی (آناتومی) او همراه با یک جذابیت منحصر به فرد مردانه به فعالیت هایی با سرعت بالا و رفتار بی پروا که معمولا شامل برخورد با دیگر مردان یا اتومبیل است، منتهی می شود. مردان بازی ” مرغ” را اختراع کردند نه زنان.
به نظر می رسد مردان و تعدادی دیگر ازگونه های نر حیوانات در اوقات فراغت خود، از برخورد با یکدیگر انرژی می گیرند.
در سمت دیگر، زنان چهار برابر سلول مغزی( نورون ) دارند که سمت چپ مغزشان را به سمت راست متصل می کند.
این یافته های اخیر شواهد فیزیکی را که مردان به راحتی و باشدت بیشتری به قسمت چپ مغز خود برای حل مسئله اعتماد می کنند و زنان دسترسی کارآمد تری به هر دو طرف مغز خود دارند ولی از طرف راست مغزشان بیشتر استفاده میکنند، را تایید می کند.
زنان در یک زمان می توانند بر بیش از یک مسئله تمرکز کنند و اغلب ترجیح می دهند مشکلات خود را همراه با چندین فعالیت در یک زمان حل کنند.
تقریبا هر پدر و مادری شاهد این بوده که دختران نوجوان آنها چگونه صحبت های پسران نوجوان را خسته کننده می دانند.
پسران نوجوان ترجیح می دهند ورزش کنند تا اینکه در بین مکالمه پنچ دختری که بطور همزمان در مورد سه موضوع بحث می کنند، احساس سردرگمی داشته باشند.
اختلافات روانشناختی بین زنان و مردان کمتر مشهود و توصیف آنها دشوارتر است. این اختلافات می تواند تاثیر عمیقی بر نحوه شکل گیری و حفظ روابطی مانند کار و دوستی تا ازدواج و فرزند پروری داشته باشد.
شناخت، درک ، بحث و همچنین عملکرد ماهرانه با توجه به تفاوت های فردی زنان و مردان می تواند دشوار باشد.
عدم شناخت ، درک و احترام گذاشتن به این تفاوت ها می تواند به یک منبع نا امیدی،تنش زا و در نهایت به ناتوانی در برقراری یک رابطه درست و سالم در طول زندگی تبدیل شود.
این اختلافات نه تنها می تواند یک رابطه جدی را از بین ببرد، بلکه اکثر مردم با کینه ورزی و خشم یاد می گیرند که با عواقب آن زندگی کنند، در نهایت آنها راهی برای سازش کردن و کنار آمدن با هم پیدا می کنند. عده ای از مردم هرگز این مرحله سختی ها را رد نمی کنند.
وقتی افراد احساس ناتوانی در تغییر مسئله ای را دارند، تمایل به قبول کردن آنچه را نمی فهمند، می کنند.
روابط بین زنان و مردان غیر ممکن و لزوما دشوار نیست. مشکلات به سادگی زمانی بوجود می آیند که انتظار داشته باشیم یا تصور کنیم جنس مخالف باید همانند ما فکر،احساس یا رفتار کند.اینطور نیست که زنان و مردان در واقعیت های کاملا متفاوت زندگی می کنند؛ بلکه عدم دانش و تجربه متقابل ما سبب بوجود آمدن مشکلات است.
علی رغم پیشرفت های بزرگ در این کشور در جهت برابری، جامعه مدرن روابط بین زنان و مردان را آسان نکرده است.
جامعه امروز به ما آموخته و این انتظار را به ما تحمیل کرده است که زنان و مردان باید به طور مساوی و برابر با هم در ارتباط باشند و در یک جامعه زندگی کنند.
این انتظارات نه تنها غیر واقعی هستند،بلکه در نهایت باعث می شوند مردم احساس بی مهری(دوست نداشته شدن)،ناکافی بودن،بدبینی،بی احساس بودن یا شرمندگی کنند.
چالشی که زنان و مردان با آن روبرو هستند، آگاهی از هویت آنها ،پذیرفتن تفاوت ها و زندگی کردن با مهارت های خودشان بطور کامل است. برای انجام این کارابتدا باید تفاوت هایمان را بشناسیم.
ما باید دست ازتلاش برای تغییردیگران متناسب باخواسته ها و نیازهای خودمان برداریم.
در ادامه به برخی از تفاوت های مهم بین زنان و مردان اشاره می کنیم. این تفاوتها مطلق نیستند.
مشکلات
زنان و مردان با اهداف مشابه و با رویکردی متفاوت با مشکلات برخورد می کنند. در حالی که زنان و مردان می توانند به اندازه مساوی یک مشکل را حل کنند، روش و رویکرد آنها اغلب متفاوت است.
برای بیشتر زنان، به اشتراک گذاشتن و بحث کردن در مورد یک مسئله فرصتی برای کشف ،عمیق کردن ویا تقویت روابط با شخصی است که با او صحبت می کنند. زنان معمولا بیشتر نگران چگونگی حل مشکل هستند تا اینکه صرفا خود مشکل.
برای زنان، حل یک مسئله می تواند تاثیر عمیقی بر این موضوع دارد که آیا آنها احساس نزدیکی یا دوری می کنند و کمتر احساس تنهایی می کنند یا اینکه احساس می کنند با شخص مقابل هیچ ارتباطی ندارند.
روند حل یک مشکل می تواند رابطه را تقویت یا ضعیف کند. اکثر مردان کمتر نگران هستند و احساسی همانند زنان را در هنگام حل مشکل تجربه نمی کنند.
مردان در هنگام حل مشکل به شیوه ای کاملا متفاوت عمل می کنند.
برای اکثر مردان،حل یک مشکل فرصتی برای نشان دادن صلاحیت، قدرت حل مسئله و تعهد آن ها به یک رابطه است.
چگونگی حل شدن مشکل به اندازه راه حل موثر و اینکه به بهترین شکل ممکن حل شود مهم نیست.
مردان تمایل دارند در فرایند حل مسئله سلطه پیدا کنند و اقتدار را بدست بگیرند.
آنها به شرط توافق و احترام به سلسه مراتب ، احساسات خود را کنار می گذارند.آنها غالبا در هنگام حل مشکل حواسشان پرت است و در این زمان رابطه از کیفیت خوبی برخوردار نیست.
برخی از تفاوتهای مهم را می توان با مشاهدهء گروهای پسران و دختران نوجوان هنگامی که سعی می کنند راه خود را از یک راه پرپیچ و خم(ماز) پیدا کنند، نشان داد.
گروه پسران به طور کلی یک گروهی را شکل می دهند که در آن یک نفر با توجه به قدرت و نمایش توانایی هایش رهبر می شود و دیگران از طریق سلسله مراتب از او پیروی می کنند.
دیگر پسران در نقش یک پیشاهنگ با فاصله مشغول به دیده بانی و اکتشاف راه پر پیچ وخم(ماز) هستند.
گروه دختران بدون مشخص کردن رهبر و کسی که بر آنها تسلط داشته باشد پیچ و خم ها (ماز) را بصورت گروهی اکتشاف می کنند. روابط معمولا برابر است، دختران تمایل به بحث و گفتگو دارند و از “هوش جمعی” برای کشف راه حل استفاده می کنند. پسران تمایل به جستجو و کاوش با استفاده ازدستورات رهبرشان دارند.
فکرکردن
در حالی که زنان و مردان می توانند به تنایج مشابهی برسند و تصمیمات مشابه بگیرند، فرایندی که برای فکر کردن استفاده می کنند متفاوت است و در بعضی موارد می تواند نتایج کاملا متفاوتی به همراه داشته باشد.
به طور کلی زنان و مردان به طور متفاوتی اطلاعات را در نظر می گیرند و پردازش می کنند.
زنان معمولا متفکران شهودی(حسی) جهانی هستند. آنها منابع متعددی از اطلاعات را در یک فرایند در نظر می گیرند که می تواند به صورت همزمان ازمنظر جهانی توصیف شود و عناصر موجود در مسئله را از نظر ارتباط متقابل آنها با هم مشاهده می کنند.
زنان به یک باره مشکلات را درک و آنها را بررسی می کنند.
آنها یک دیدگاه گسترده یا جمعی دارند و عناصر موجود در یک کار را بهم پیوسته و وابسته به یکدیگر می دانند.
زنان مستعد غرق شدن در پیچیدگی هایی که وجود دارند یا ممکن است وجود داشته باشند ، هستند و ممکن است برایشان جدا کردن تجربه شخصی از مشکلات دشوار باشد.
مردان تمایل دارند هر بار روی یک مشکل یا تعداد محدودی از مشکلات در یک زمان تمرکز کنند.آنها توانایی ویژه ای برای جدا کردن خودشان از مشکل و به حداقل رساندن پیچیدگی هایی که ممکن است وجود داشته باشد دارند.مردان به طور جداگانه مشکل را درک و سپس آن را بررسی می کنند.آنها از یک دیدگاه خطی یا ترتیبی استفاده می کنند و عناصر موجود در یک مسئله را کمتر به هم ربط می دهند وآنها را جدا از هم می بینند. مردان مستعد به حداقل رساندن و درک نکات ظریف هستند که می توانند در حل مسائل راه حل خوبی ارائه دهند.
یک مرد ممکن است به جای اینکه سعی کند یکباره مشکل را حل کند،مرتبا با یک مشکل روبرو می شود، بارها و بارها درباره یک چیز صحبت می کند. گرچه شیوه های تفکر زنان و مردان متفاوت است اما باید تاکید کرد که آنها مشکلات را به روشی مشابه حل می کنند،هیچ مطلقی وجود ندارد فقط گرایشات متفاوت است.
حافظه
زنان توانایی بیشتری در یادآوری خاطراتی دارند که دارای مولفه های احساسی قوی هستنند.آنها همچنین می توانند رویدادها یا تجربیاتی را که دارای احساسات مشابه و مشترک هستند را به یاد بیاورند.
زنان در یادآوری اطلاعات، رویدادها یا تجربیاتی که یک موضوع عاطفی مشترک در آنها وجود دار بسیار ماهر هستنند.
مردان تمایل دارند رویدادها را با استفاده از استراتژی هایی که به باسازی تجربه از طریق عناصر،وظایف یا فعالیت های انجام شده متکی هستند، را به یاد آورند.
به نظر می رسد یک اساس ساختاری شیمیایی متفاوت برای حافظه وجود دارد.
به عنوان مثال هیپوکامپ، ناحیه ای از مغز که مسئول اصلی حافظه است واکنش متفاوتی از تستوسترون در مردان و استروژن و پروژسترون در زنان دارد.
زنان در هنگام چرخه قاعدگی تمایل دارند خاطرات احساسی و محتوای آن را تا حدودی متفاوت به یاد بیاورند.
حساسیت
شواهدی وجود دارد که نشان می دهد بسیاری از حساسیت هایی که در مردان و زنان وجود دارد، از نظر فیزیولوژیکی است. در موارد بسیاری مشاهده شده است که زنان دارای یک واکنش تقویت شده فیزیکی به خطر یا تهدید هستند. سیستم های ارادی و همدردی زنان از آستانه تحریک پذیری کمتری برخوردار است و واکنش پذیری بیشتری نسبت به مردان دارند.
هم در مردان وهم در زنان ، مقادیر بالاتر تستوسترون مستقیما بر واکنش تهاجمی و مراکز رفتاری مغز تاثیر می گذارد.
افزایش استروژن و پروژسترون در مردان اثر زنانه دارد. وقتی به مردان پرخاشگر با گرایش جنسی بالا ، هورمونهای زنانه داده شد،آنها رفتاری با پرخاشگری کمتری از خود نشان دادند.
از طرف دیگر، تغییر سطح هورمون های استروژن و پروژسترون در دوره های قاعدگی زنان می تواند باعث هجوم خاطرات بد با احساس بسیار قوی تری شود.
افزایش سطح هورمون تستوسترون باعث بوجود آمدن عدم حساسیت احساسی و نبودن همدلی و افزایش بی تفاوتی نسبت به ناراحتی دیگران می شود.
حساسیت مانند قلب در بدن،هسته اصلی ایجاد ظرفیت ما در قدردانی و حفظ روابطی است که برای ما سودمند می باشند.
حتی در اینجا تفاوت های مهمی وجود دارد.از نظر مردان، آنچه نشان دهنده یک رابطه محکم است، با نظر اکثر زنان متفاوت است.
مردان از طریق فعالیتهای مشترک احساس نزدیکی و اعتبار می کنند. فعالیت هایی مانند ورزش،مسابقات،فعالیت های خارج از منزل یا فعالیت های جنسی که بطور قطعی فعال و جسمی هستند.
در حالی که هر دو جنس می توانند در این فعالیت ها شرکت داشته باشند، ولی در نهایت ترجیح های متفاوتی در آن دارند.
از طرف دیگر، زنان از طریق برقراری ارتباط، گفتگو و اشتراک صمیمانه تجربه،محتوای احساسی و دیدگاه های شخصی احساس نزدیکی و اعتبار می کنند. برای بسیاری از مردان ، نبود این شرایط، طاقت فرساست و در آن رابطه احساس ناخوشایندی دارند.
وظایف زنان و مردان در یک رابطه
وظیفه ای که زنان و مردان در یک رابطه با آن روبرو هستند این است که یاد بگیرند اختلافات را بپذیرند و از این اختلافات در جهت ناامید کردن و مصالحه جستن استفاده نکنند.
این عقیده که اگر یک نفر مرا دوست دارد می تواند مانند من فکر کند و احساس کند، عقیده پوچی است.
مطمئنا یک زن یا مرد می تواند با توجه به نیازهای دیگری رفتار کند اما این رفتار صادقانه و همراه با منفعت نخواهد بود.
ترجیح دادن منفعت دیگری به منفعت خودمان پاداش آور است اما هر از گاهی و در اکثر مواقع برای بیشتر ما مهم این است که خود واقعی مان باشیم و مورد پذیرش واقع شویم ودوست نداریم که منبع ناراحتی و ناامیدی افرادی که دوستشان داریم و در زندگی مان هستند باشیم.
نقش مشاوره و درمان
مشاوره و درمان می تواند به دونفر که در رابطه نزدیک باهم هستند کمک کند تا یکدیگر را درک کنند و حتی از اختلافات بینشان هم بهره مند شوند. درک این تفاوت ها به تنهایی از نظر فکری کافی نمی باشد. یک مشاور یا درمانگر می تواند در مشخص کردن این تفاوتها به آنها کمک کند و زوجین را به سطح بالاتری از روابط راهنمایی کند.
درک این نکته که اختلافات، عمدی نیستند و سوء تفاهم ها صرفا نتیجه انتظاراتی است که واقع بینانه نیستند، می تواند تفاوت زیادی در کیفیت یک رابطه ایجاد کند.
اگر از اختلافاتی که میان زنان و مردان وجود دارند آگاه شویم، می تواند به عمیق تر شدن روابط مان منجر شود.
از همه مهم تر، هنگامی که مردان بدنبال درک و شناخت زنان هستند، به درک عمیق تری از قسمت زنانه خود می رسند و هنگامی که زنان در حال کاوش و شناخت مردان می باشند قسمت مردانگی خود را بیشتر درک می کنند.
ترجمه :
Eilbrit Bakvas