چرا خودشیفته ها زندگی شما را تحلیل میبرند؟
چرا خودشیفته ها زندگی شما را تحلیل میبرند؟
بسیاری از خانواده ها درگیر آفت و بلای خودشیفتگی هستند. اینجا از کلمه آفت و بلا استفاده می کنم زیرا شبیه بیماری است که از طریق رگهای ظریف ارتباطات پرتنش بین اعضای مختلف خانواده جریان دارد.
وقتی عضوی از خانواده خودشیفته هستید، اثرات بسیار مخربی درانتظار شما خواهد بود.
در واقع، زمانهایی وجود خواهد داشت که شما احساس می کنید، زندگی از درون شما مکیده میشود و تحلیل می رود.
وقتی که والدین خودشیفته هستند، بعضی وقتها بچه ها از آنها پیروی میکنند و روش رویارویی با دنیا را از پدر و مادرخود یاد میگیرند و خودشان هم به افراد خودشیفته تبدیل می شوند.
یکی دیگر از واکنشهای مشترک در کسانی که توسط والدین خودشیفته بزرگ شده اند تبدیل شدن به شخصیت وابسته متقابل است،صفتی که قبلا خودم را به آن می شناختم .
اگر شما عضویی از خانواده خودشیفته هستید یا با فرد خودشیفته در رابطه باشید، به هر حال در اثررفتارهای خودشیفتگی دیگران شما احسای خالی( تهی)بودن و خستگی می کنید.
فرقی نمیکند که چه صفات خوبی برادر،شریک زندگی یا والدین خودشیفته شما ممکن است داشته باشند، ماهیت تعاملات خودشیفته با نقض مرزهای شما تا اعماق وجودتان پیش میرود و شما را به مرز خستگی می رساند.
وقتی که من در زندگی با افراد خودشیفته در ارتباط نزدیک بودم به معنای واقعی کلمه احساس می کردم که احساس بسیاری از من گرفته میشد تا جایی که دیگرهیچ احساسی برای ارائه دادن در من باقی نمیماند، در واقع ، حتی احساسی باقی نمانده بود که برای خودم صرف کنم ، ولی فرد خودشیفته اصلا اهمیتی به این موضوع نمیدهد.
تمام توجه افراد خودشیفته به بیرون معطوف میشود. آنها از واکنشهای دیگران تغذیه می کنند واین یک اشتهای سیری ناپذیر است که هیچ وقت ارضا نخواهد شد.
چرا فرد خودشیفته خیلی سریع انژری شما را تحلیل می بردو شما احساس خستگی می کنید؟
۱- نقص مرز
من در زندگی خود افرادی را انتخاب میکنم که به مرزهای من احترام بگذارند.
به محض اینکه با یک فرد خودشیفته در رابطه بودم، متوجه شدم که دفاع کردن از مرزهای ارتباطی من بسیار مشکل است، حتی وقتی که تصور روشنی از خوب و بد داشته باشم.
آنها به حق داشتن شما برای داشتن یک محیط امن( خلوت)، فعالیتها و نظراتی که با آنها متفاوت است ، هجوم میآورند و شما را نادیده می گیرند.
طاقت فرسا است ، وقتی که حرفهای شما شنیده نمیشود و یا احترام لازم را بدست نمی آورید.
۲- زندگی در هراس
خودشیفتگان همیشه از طریق پرخاشگری آشکار یا منفلانه به هدف نهایی خود می رسند.
اطرافیان خودشیفته از گفتن و یا انجام دادن کاری که باعث فعال شدن پرخاشگری آنها میشود، هراس دارند.زندگی کردن در این شرایط هراسناک از لحاظ روحی و جسمی تقریبا در هر سطحی آسیب رسان است.
۳- جذب شدن به رفتارهای فریبنده و مشکوک
خانواده های خودشیفته ازدروغ، رازها و رفتارهای فریبنده و کنترل کننده تغذیه می کنند.
اگرشما از آن دسته افراد نیستید که مداوم در غم و ناراحتی زندگی میکنند، گرفتار شدن در دام فرد خودشیفته برای شما مانند گیر افتادن در تار عنکبوت است. بعضی وقتها تنها کاری که میتوانید انجام بدهید این است که در تار بنشینید و منتظر باشید که عنکبوت حمله خود را آغاز کند.
۴- شما هیچ وقت کافی نخواهید بود
خودشیفته ها هرگزو هرگز احساس نمی کنند که کافی، کافی است.آنها همیشه توجه بیشتری می خواهند.آنها اغلب خواستار هرج و مرج و آشوب دربین اطرافیانشان هستند . همیشه بیشتر و بیشتر از شما درخواست دارند.زمانی که شما با یک خودشیفته دوست می شوید انتظار دارد که شما بهترین دوستش باشید، به طور مثال اگر یک بار راز خود را با او در میان بگذارید انتظار خواهد داشت که همه جزئیات محرمانه و خصوصی زندگی خود را در اختیار او بگذارید.
و در آخر اینکه شما هیچ وقت قادر نخواهید بود که نیازهای فرد خودشیفته را ارضاء کنید ولی مطمئن باشید در راه تلاش برای ارضاء این احساس از بین خواهید رفت.
Psychology today ,Claire Jack Ph.D
“Why Narcissists Suck the Life Out of You” posted sep11,2020
ترجمه: ایلبریت بکوس نیگجه