انتخاب سبک زندگی موثر و تاثیر تفکرات فردی بر آن
انتخاب سبک زندگی موثر_مریم بهریان
هوشمندانه ترین انتخاب در دیکته زندگی.
دکتر ویلیام گلاسر، روانپزشک امریکایی و مبدع مکتب واقعیت درمانی در روانشناسی نخستین کسی بود که تئوری انتخاب را مطرح کرد.
در آن زمان دیگر متخصصان و همکاران دکتر گلاسر با نظر وی مخالفت کردند. چرا که معتقد بودند، رفتار انسان تحت تأثیر عوامل محیطی شکل میگیرد. در واقع قوانین اجتماعی، شیوه تربیت والدین و روابط بین فردی است. که باعث شکلگیری رفتار میشود، اما دکتر گلاسر باور داشت این انتخاب های فردی، قدرت مسئولیت پذیری و تحول شخصی افراد است که تعیین کننده رفتار آنها بوده و آینده شان را تضمین میکند.
از سوی دیگر وی به این مسأله توجه داشت. که آموزش، قوانین اجتماعی و خانوادگی بر انتخابهای افراد تأثیرگذار است.
تئوری انتخاب بیان میکند:
رفتارهای انسان به انگیزشهای درونی نیز بستگی دارد. اینکه افراد در هر مقطع سنی و موقعیت اجتماعی چه میخواهند. و نیازهای شان از چه جنس و شکلی است. در مقایسه با محرکها و تقویت کنندههای بیرونی بر شکلگیری تصمیم گیریهای شان تأثیر بیشتری برجای خواهد گذاشت.
به عقیده دکتر گلاسر شیوه پاسخگویی افراد برای ارضای نیازهایی مانند تلاش برای زنده ماندن، نیاز به دوست داشتن و متعلق بودن به دیگری، قدرت طلبی، آزادی و استقلال و نیاز به سرگرمی و شادی بر نوع تصمیم گیریهای آنها تأثیر میگذارد. و باعث میشود مسیر مشخصی را در زندگی برگزینند؛ عاقلانه تصمیم بگیرند و زندگی کنند یا با تصمیمهای تکانشی، خود محورانه و بدون مشورت خواهی، زندگی نه چندان ایده آلی را پیش رو داشته باشند.
زندگی مطلوب نتیجه انتخابهای صحیح
تحقیقات اخیر نشان میدهد. تصمیم هایی که بر اساس برنامه ریزی، عملکرد و آینده نگری گرفته شوند، پیشبینی مناسبی برای به دست آوردن احساس رضایت فردی محسوب میشود. برخی افراد از دوران کودکی آموختهاند بدون برنامه ریزی، تصمیمگیری کنند. و به انتخابهای شان جامه عمل بپوشانند. مفاهیمی مانند صرفهجویی، پس انداز، در نظر گرفتن خرج با دخل و توجه به توانمندیهای فردی برای آنها معنی ندارد. از زندگی تکانشی خود لذت میبرند. و هنگام مواجه شدن با شکست، علت را به عوامل محیطی استناد میدهند. و خود را قربانی عوامل محیطی میدانند. این افراد معمولاً در انتظار معجزهاند، تصمیمهای شان را نادیده میگیرند. و منتظر وقوع تحولی عظیم هستند. بدون اینکه مسئولیت آن را خود پذیرفته و انتخاب کرده باشند.
دکتر محسن ایمانی روانشناس در این خصوص میگوید،
ما به عنوان یک انسان، برای دست یافتن به آنچه میخواهیم و آرزوی آن را در سر میپرورانیم. باید رفتارهای مان را تغییر دهیم و مسئولیت آنچه را قبول میکنیم بپذیریم، از آنجا که تمام آنچه افراد انجام میدهند، رفتار محسوب میشود، میتوان گفت عمل محصول انتخاب است. به عبارتی رفتارهای هر انسان، انتخابهای او برای رسیدن به خواستههایش است. و رفتار ما کمک میکند تا بتوانیم کنترل محیط اطراف را به دست بیاوریم. و اگرچه شرایط به دلخواه ما هم نباشد میتوانیم با کنترل محیط اطراف و انتخابهای درست زندگی را مطلوب تر کنیم. در واقع میتوان گفت زندگی مطلوب نتیجه رفتارها و انتخابهای افراد است.
سبکهای فرزندپروری و مشکلات بزرگسالی
پایههای اساسی انتخاب افراد به دوران کودکی شان باز میگردد. سبک فرزند پروری والدین و قوانین و هنجارهای اجتماعی اساس تصمیمگیریهای فردی را تا بزرگسالی به دنبال دارد. اما این بدان معنی نیست که افراد در دورههای بعدی زندگی نیز با همان تفکر ناپخته دوران کودکی تصمیم میگیرند؛ با رشد روانی اجتماعی و شناختی، در شیوه انتخاب کردن نیز تغییر ایجاد خواهد شد. بسته به میزان رشد شناختی افراد میتوانند در تصمیم گیریهای خود بازنگری کنند و شرایط را تغییر دهند. اما آنچه اهمیت دارد این است که هر فرد مسئولیت انتخابهای خود را بپذیرد. و تا جایی که به حقوق افراد درگیر در تصمیم گیریهای او آسیب وارد نشود برای تغییر آنها تلاش کند.
دکتر محسن ایمانی روانشناس معتقد است،
انتخاب پشتوانه هایی را به همراه دارد. اینکه اساساً خانواده روش درست انتخاب کردن را به ما آموخته باشد یا طبق تعالیم تزریق شده و اجباری تصمیمگیریها شکل میگیرد. به گفته وی اینکه از جامعه، مدرسه و رسانهها چه محورهایی آموخته ایم نیز در شکلگیری انتخابهای صحیح افراد تأثیر گذار است. در واقع والدین، باید به کودکان خود درست انتخاب کردن را بیاموزند، تا بچهها انتخاب گری صحیح را از همان دوره کودکی بیاموزند. برای نمونه والدین بهتر است مشورت کردن و نظر خواهی را با همراهی کودکان شان هنگام خرید کردن آموزش دهند. کودک درباره خرید وسایل خانه نظر دهد و اگر نظرش صحیح بود بپذیرند و درصورت نادرست بودن آن را اصلاح کنند. تا کودک بیاموزد که انتخاب درست با مشورت و نظرخواهی به دست میآید.
در واقع شیوه تصمیمگیری در نخستین سالهای زندگی و چگونه مواجه شدن والدین با این تصمیمگیریها است که معنای نوعدوستی، مشارکت و همدلی را در کنار انتخاب صحیح به کودکان خواهد آموخت. تا آنها یاد بگیرند چگونه برای رسیدن به یک زندگی مطلوب و خواسته هایی که سلامت روح و روان شان را تأمین میکند، تصمیمگیری و بر اساس این انتخابها رفتار کنند.
انتخاب صحیح در دست باهوش ها
بررسیهای متعدد اثبات کرده است قدرت حل مسأله و ارزشیابی افراد بر نحوه انتخاب آنها و سبک زندگیشان تأثیر میگذارد. برخی افراد آموختهاند که بدون ارزشیابی و موقعیت سنجی انتخاب کنند. آنها بدون فکر و موقعیت سنجی انتخاب میکنند. معمولاً گرفتار مشکل میشوند. سپس از ساز و کار مسئولیت گریزی استفاده کرده . و در آخر هم بدون مشورت خواهی و استفاده از روشهای حل مسأله نتیجه انتخاب شان را رها کرده. و پس از مدتی دوباره با تصمیمگیری نادرست همان انتخاب غلط را در پوششی دیگر تکرار میکنند.
در واقع بازنگری و تجدید نظر در تصمیمگیریهای شان جایی ندارد. و در مردابی غرق میشوند که معلول تصمیم گیریهای بدون ارزیابی و آگاهی است. به عقیده روانشناسان هر اندازه میزان هوشمندی افراد بیشتر باشد و تجارب بیشتری کسب کرده باشند، انتخابهای بهتری خواهند داشت. چه بسا از کودکی که تجارب کمی دارد نمیتوان انتظار انتخابهای صحیح داشت.
مطالعات اثبات کردهاند، مشورت کردن عامل رشد عقل است. و اینکه بتوانیم یاد بگیریم برای انتخابهای مان نظرهای مخالف و موافق را داشته باشیم، سریع تر به خواستههای مان خواهیم رسید. و در مسیر رسیدن به یک زندگی مطلوب هر اندازه اهداف مان متعالی تر باشد انتخابهای بهتری خواهیم داشت.
دکتر ایمانی معتقد است. انتخاب های درست حلقه گم شده مشکلات و دردسرهایی است که افراد به طور مداوم در روزمرگیهای شان از آن یاد میکنند. از طرف دیگر همین تصمیم گیریهای صحیح است که اعتماد به نفس را ارتقا میبخشد.
تفکرات واگرا
دکتر ایمانی انتخابهای غلط را حاصل تربیت به شیوه نادرست میداند. تربیتهای ناموفقی که انسان را در شرایط مختلف، لجباز و نافرمان میکند. منفی کاری هایی که در روابط زناشویی عامل از هم گسیختگی کانون خانواده میشود. به همان ناپختگی دوران کودکی افراد بازمیگردد و ناشی از یک تفکر و تصمیمگیری کودکانه و بلوغ نیافته است.
به عقیده این روانشناس، تفکر همگرا داشتن عامل دیگر اصلی انتخابهای ناصحیح است. اگر یک تفکر واگرا و خلاق داشته باشیم، انتخابها نیز متنوع تر خواهد شد. از سویی دیگر مشکل در شکلگیری سلامت روان و وجود اختلال روانی باعث انتخابهای نادرست میشود. و به جای درمان صحیح بعضی افراد را به سوی تصمیمگیریهای نادرست مانند دستیابی به شادیهای زودگذر و شیوه میانبر حل مشکلات با استفاده از مواد مخدر سوق میدهد. در صورتی که مواد مخدر راه مناسبی برای رسیدن به احساس شادی و درمان مشکلات نیست.
دکتر محسن ایمانی تأکید میکند،
میتوان ادعا کرد انتخاب صحیح در زندگی هر فرد اهمیت بسزایی دارد. و در زندگی ما نیز اثرگذاری زیادی دارد. تربیت صحیح که عبارت است از رشد قوه قضاوت سالم باعث میشود افراد قضاوتهای بهتر و در نتیجه انتخابهای درستتر داشته باشند.
اگر در انتخاب شغل و رشته تحصیلی و انتخاب همسر که مسیر آینده ما را مشخص میکند. به علایق و سلایق و توانمندیهای خود توجه نداشته باشیم دچار آسیب شده و حتی به بیماریهای روان تنی که زندگی ما را مختل میکند، دچار میشویم. میگرن. زخم معده. زخم اثنی عشر و حتی سرطان و بسیاری از بیماریها. بیماریهای روان تنی محسوب میشوند، مشکلاتی که علت پیدایش آنها روانی است ولی تجلی شان جسمانی است و به جسم آسیب میزند.
اگر کسی گفت به علت شرایط نامطلوب کاری دچار بیماری شده است. باید حرفش را پذیرفت. زمانی که افراد شرایط زندگی شان را مطلوب نمیدانند. و همه چیز برای شان آزاردهنده شده و هرچه تلاش میکنند نمیتوانند نیازهای شان را ارضا کنند. آن زمان فرا رسیده است که انتخابها بازنگری شوند و در مسیر زندگی با تصمیمگیریهای عاقلانه، محیط بیرونی را به کنترل درآورده و به آنچه میخواهند دست پیدا کنند.